تو نبودی آن روز...
تو نبودی آن روز
که نگاهم غزل این دل تنها را خواند
و ندیدی اشکی
که پس از تو هر زمان با من ماند
نشنیدی آهی
کز غم عشق تو فریاد کشید
و ندیدی قلبی
که شکست و بی صدا داد کشید
تو نبودی آن کوه
که به آن تکیه کنم آسوده
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 16:0 توسط fereshte
|