عشق هم می سوزد ! خوب هم می سوزد
چه صدائیست که پیچیده در این جنگل مرگ ؟
چه کسی تیشه بر این شاخه ی افتاده زمین می کوبد؟
این تبر مال تو نیست؟
دستها آن تو نیست ؟
تو چه محکم و چه کاری و چه با عشق و علاقه!
به من شاخه ی افتاده ی خشکیده تبر می کوبی!
آی آرام بزن می شکند عمق سکوت
وای آرام بزن تا نکنم آه تو را!
جمع کن هر چه شکستی؛
دل من هیزم خوبی شداست !!!
آتشی بردل من زن که ببینی؛
عشق هم می سوزد ! خوب هم می سوزد
چه کسی تیشه بر این شاخه ی افتاده زمین می کوبد؟
این تبر مال تو نیست؟
دستها آن تو نیست ؟
تو چه محکم و چه کاری و چه با عشق و علاقه!
به من شاخه ی افتاده ی خشکیده تبر می کوبی!
آی آرام بزن می شکند عمق سکوت
وای آرام بزن تا نکنم آه تو را!
جمع کن هر چه شکستی؛
دل من هیزم خوبی شداست !!!
آتشی بردل من زن که ببینی؛
عشق هم می سوزد ! خوب هم می سوزد
+ نوشته شده در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 12:6 توسط fereshte
|